جدول جو
جدول جو

معنی غیری کرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

غیری کرمانی
(غَ یِ کِ)
از متأخران اهل عرفان و از ترکان کرمان بود. تقی الدین اوحدی کازرونی صاحب تذکرۀ عرفان نویسد: او را ملاقات کردم متتبع احوال عرفا بود و مسافرت میکرد. به سال 1017 هجری قمری کشته شد. این رباعی از اوست:
عصیان چو عرق میچکد از جامۀ ما
دوزخ شده عودسوز هنگامۀ ما
صبح ازل از ضمیر پاکان برخاست
شام ابد از سیاهی نامۀ ما.
(از ریاض العارفین چ 1305 ص 119)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ رِ کِ)
شاعر عهد صفوی. نام او میرزا حسن و از اعیان کرمان بود. در مثنوی مهارت داشت. مدتی به وزارت گرجستان منصوب شد و در تفلیس بسربرد، پس از آن به اصفهان آمد. این اشعار از اوست:
خار این گلزار بودن گلستان سازد مرا
با زمین هموار بودن آسمان سازد مرا.
به کار خویش چو نرگس همی نه حیرانم
از اینکه راست قلم دیده است دورانم.
قدم حسنت اگر رنجه نگردد دیگر
خانه را آینه بهر که صفا خواهد داد؟
بر سراپای وجود خود خط باطل مکش
در ریاض زندگی چون سرو بیحاصل مباش.
(از تذکرۀ حزین ص 82).
رجوع به نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی شود
لغت نامه دهخدا
(شَ خیِ کِ)
از شعرای سلطان مراد ثانی. او راست دیوانی بترکی و خردنامه و منظومه ای ترکی که برای محمد بن یلدرم کرده. خسرو و شیرین، مثنوی ترکی که به امر سلطانمرادبن سلطان محمد نظام کرده ولیکن ناتمام ماند وبرادرش جمال آنرا کامل کرده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا